سلام خداجون
بازم کلافه ام میبینی بازم بهم ریخته ام
خدایا یعنی همه راست میگن که من بهانه گیر و نق نقو هستم چرا تا میام به کسی انتقاد کنم و حرف دلم رو بزنم میگه حرف دلت بهانه است وقتی سکوت میکنم و هیچی نمیگم و حرف دلم رو روی هم میریزم و دم نمیزنم بازم ایراد میگیرن میگن چرا ساکتی چرا نمیگی چه مرگته آخه من چکارکنم خوب بگم بهانه گیر و نق نقو هستم نگم لالم و میگن مثل آدم آهنی برخورد میکنم ولی بخدا خسته شدم یعنی تو این دنیا به این بزرگی یکی نیست حرف منو بفهمه یکی نیست درکم کنه یکی نیست بفهمه من میخوام همونجوری که خودم احساساتم رو ابراز میکنم باهام برخورد بشه خسته شدم از بس به دیگران محبت کردم و دیگران هروقت دلشون خواست بهم محل گذاشتن و وقتی میپرسم چرا بی محلی میکنید میگن بهانه نگیر نق نزن غر نزن
خسته شدم خودت یه راهی پیش روی من بزار که طبق همون رفتار کنم باورکن من نمیخوام عزیزانم رو از خودم برنجونم نمیخوام سوهان روحشون بشم میخوام مرهم زخمشون باشم نه نمک رو زخماشون بپاشم خودت یه کاری کن
میدونم سخته به کسی که ازش بدت میاد نگاه کنی
ولی ازت میخوام بازم به من درمونده کمک کنی خودت همه چیز رو درست کن
سلام خداجونم
امروز میخوام یه ذره باهم بریم به قدیما حوصله ام رو داری حوصله هم نداشته باشی بازم میگم
یادته اولین باری که فکرمیکردم عاشق شدم یادته چه با حیا رفتار کردم یادته فکرمیکردم اونم عاشقمه بگذریم که چه زود همه چی رو تموم کردم اونم فقط بخاطر تو یادته شرم از گناه داشتم یادته چقدر ازت معذرت خواستم درعوض از خودت عشقم رو خواستم یادته بهم ثابت کردی که اون منو نمیخواست یادته ثابت کردی که گول خورده بودم
بعدش چی یادته تو دانشگاه هرکس رو میدیدم یه دل نه صد دل عاشق میشدم ولی خداراشکر هنوز هم حجب و حیا داشتم حداقل حرف دلم رو بیرون نمیریختم بعد یادته دوباره عاشق شدم یادته وقتی از سر لجبازی میخواستم بگم بله به هر دری زدم تا بهش خبر بدم اگه منو میخوای بیا جلو یادته بله رو گفتم یادته فکرمیکردم دوستش دارم فکرمیکردم میشه یه عمر زندگی کرد اونم با صلح و صفا یادته اینم نشد
یادته وقتی هدیه خودت رو بهم دادی تو همون حال و هوا یکی اومد و گفت میشم داداشت یادته بهم رو دست زد ولی خوب زود فهمیدم و شد درستش کرد یادته یکی اومد گفت میخوام از دست داداشت نجاتت بدم یادته یدفعه گفتم عاشقشم یادته میگفتم خدایا بدش به من این عشقه هوس نیست یادته چقدر گریه میکردم
یادته وقتی دیدم اسیرمه ازش خسته شدم یادته چه ساده رهاش کردم و رفتم سراغ بعدی یادته فکرمیکردم دیگه عاشق نمیشم چون مزه عشق رو چشیدم یادته بازم با یک نگاه دلم و باختم یادته چقدر براش اشک ریختم و ازت بخشش خواستم و بازم با پرروئی یکی دیگه رو ازت خواستم خوب میدونم که همه چیز یادته منم یادمه تو همه اینا رو دیدی و دم نزدی ولی خیلی دوست داشتم بدونم چقدر بهم خندیدی
حالا که همه چیز خوب یادته بگو تکلیف من با این دلم چیه هنوز نمیدونم این آخری رو باورکنم یا نه نمیدونم این صاحب مرده اصلا عاشق میشه یا میدونه عاشقی چیه دیگه به خودم هم شک دارم
یادته چقدر میگفتم منو با خودت ببر برای همچین وقتهایی بود عزیز برای اینکه چندبار عاشق نشم ولی بازم ازت میخوام این آخریش باشه شاید دلم کشش این همه عشقبازی رو داشته باشه ولی روحم دیگه خسته است نکته مسخره اینجاست که من همیشه به عشق دیگران شک دارم و باور دارم که من فقط میتونم عاشق باشم و اونها تظاهر میکنن ولی نهایتاً این منم که جا میزنم و میزارم میرم
یادته همیشه میگفتم تنهام نزار بازم میگم تنهام نزار دوستت دارم بی تو هیچم
لالالالالا گل پونه بیا که بدون تو دل خونه
بیا که بدون تو تن خسته ام لبریز از حس جنونه
لالالالالا گل لاله زندگی بی تو واسم محاله
بیا از اون وقتی که رفتی این دل داره همش میناله
گریه شده کار من و غصه شده همدم من
قطره اشک تو چشمام شده شریک غم من
خونه بدون تو شده مثل یه زندون سوت و کور
من موندم و هق هق واسه خاطره های جور وا جور
بیا که با اومدنت تموم میشه دردای من
بیا که وقتی تو باشی قشنگ میشه دنیای من
لالالالالا گل پونه
بدون که تو هق هق من جز غم دوری حرفی نیست
بدون دلیل گریه هام جز بی تو بودن چیزی نیست
برای من که عاشقم عشق همیشگی توئی
اونکه کنارش دلخوشم فقط توئی توئی توئی
لالالالالا گل پونه بیا که بدون تو دل خونه
بیا که بدون تو تن خسته ام لبریز از حس جنونه
لالالالالا گل لاله زندگی بی تو واسم محاله
هوالرحمان
سلام اوستا کریم
من که به لطف شما خوبم امیدوارم تو هم از دست من راضی باشی بهترین خوبان
میگم هنوز داری منو رها که نکردی به حال خودم نزاشتی با گناهها خوش باشم یدفعه حالم و بگیری که این عین بدجنسیه که با ذات اقدس تو جمع نشود عزیز خودت بهتر از هرکسی میدونی چقدر خاطرت برام عزیزه پس ای عزیز همیشه کنارم باش و بزار حس کنم که پشتم ایستادی و بتونم بهت تکیه کنم اونجوری نگام نکن اگه خودت یادآوری نکنی خودم یادم میاد چقدر آدم آلوده ای هستم میدونم از هرانگشتم یه گناه میریزه ولی مثل همیشه ازت میخوام ستارالعیوبم باشی و اسرارم رو هیچوقت فاش نکنی فکرمیکنی خودم ناراحت نیستم باورکن خودم هم عذاب میکشم به جون خودت که خیلی عزیزی همیشه شرمنده ات هستم خودم به خودم میگم عجب روئی داری دختر تو چطور میتونی جلوش وایستی و همینجوری ازش درخواست کنی تو که به هیچ کدام از حرفاش گوش نمیدی چطور روت میشه اونم چی وایسی ازش بخوای تو کار اشتباهی که داری انجام میدی پشت و پناهت باشه این نهایت گستاخیه میدونم ولی تو این بنده گستاخ رو ببخش تنهاش نزار خیلی مخلصیم باورکن
هر روزشیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می کند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند، آن وقت
من اشتباه می کنم و او
با اشتباه های دلم
حال می کند.
دیروز یک فرشته به من می گفت :
تو گوشی دل خود رابد گذاشتی
آن وقت ها که خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی ؟!
یادش به خیر آن روزها
مکالمه با خورشید
دفترچه های ذهن کوچک من را
سرشار خاطره می کرد
امروز پاره است
آن سیم ها که دلم را
تا آسمان مخابره می کرد .
با من تماس بگیر ، خدایا
حتی هزار بار
وقتی که نیستم لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار
سلام خداجوووووووووووووووووووووووووووون
امروز حالم خوبه شکر خوش میگذره
باخودم گفتم چرا همیشه وقتی شاکیم و گله مندم باید برات بنویسم امروز اومدم تا خوشحالیم رو باهات تقسیم کنم اومدم بنویسم صدهزار بار دوستت دارم هرچند این تازه یه اپسیلونشه وگرنه خیلی بیشتر عزیزی اومدم تا برای همه چیزهائی که دارم ازت بازم تشکر کنم اومدم تا بازم ازت بخوام که رهام نکنی هستی همه هستی خوبه
خدایا شادیهام رو ازم نگیر عزیزام و ازم نگیر شرم از گناه رو ازم نگیر خدایا هرچی رو ازم میگیری بگیر ولی خودت رو هیچوقت ازم نگیر میدونم سرت شلوغه مزاحمت نمیشم بازم میگم دوستت دارم خیلی چاکریم