سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس نیکو بپرسد، بداند [و] هرکس بداند، نیکو بپرسد . [امام علی علیه السلام]

دوزخ

 
 
برزخ(یکشنبه 88 تیر 21 ساعت 10:2 صبح )

سلام خداجون

سلام به هرکی این مطلب رو میخونه امیدوارم وقتی میخونه بعدش مسخره ام نکنه بلکه اگه نظری داره بگه تا بتونم مشکلم رو حل کنم

بدجائی گیرکردم یه جائی مثل برزخ نمیدونم چکارکنم نمیدونم چکار باید بکنم هرکاری میکنم بعدش میکشه به عذرخواهی خسته شدم میدونی از چی از اینکه حسادت کنم چرا منو اینقدر حسود آفریدی چرا تحمل ندارم کسی رو که دوست دارم با کسی دیگه شریک بشم چرا تحمل ندارم جز من چیز دیگه ای رو ببینه جز صدای من صدای دیگه ای رو بشنوه دارم خفه میشم نمیدونم تا حالا همچین حسی داشتی یا نه خیلی سخته خیلی سخته نمیدونم چکارکنم که حس حسادتم رو کنترل کنم چکارکنم که وقتی حسودیم میشه چهره ام سرخ نشه رنگ و روم عوض نشه صدام نگیره راه نفسم بسته نشه تاحالا هزار بار فکرکردم دیدم اصلا نیازی به حسادت نیست شاید حسادت من باعث بشه از این نقطه ضعفم برای اذیتم استفاده کنن ولی بازم نمیتونم خدایا خودت کمکم کن بعضی وقتها قاطی میکنم دوست ندارم این حس بد مدام تو وجودم باشه چون اول هرچیز به خودم ضربه میزنه کمکم کن و از این برزخ نجاتم بده

گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را پس منو دریاب یارب



 
سخن دل(یکشنبه 88 تیر 7 ساعت 3:46 عصر )

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس           که چنان ز او شده ام بی سروسامان که مپرس

کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد                  که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس

به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست           زحمتی میکشم از مردم نادان که مپرس

زاهد از ما به سلامت بگذر کاین می لعل             دل و دین میبرد از دست بدان سان که مپرس

گفتگوهاست دراین راه که جان بگدازد                 هرکسی عربده ای این که مبین آنکه مپرس

پارسائی و سلامت هوسم بود ولی                    شیوه ای می کند آن نرگس فتان که مپرس

گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم                   گفت آن میکشم اندر خم چوگان که مپرس

گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا               حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس



 
آزادی مطلق در ایران(سه شنبه 88 تیر 2 ساعت 8:36 صبح )

سلام ای که تمام هستی و هستی من از توست

واما بعد

میخوام چند کلمه درمورد آزادی مطلق در ایران توضیح بدم چیزی که من تازه دیروز معنی اش رو دقیقا فهمیدم

تا دیروز تهران نبودم دیروز بعد از ظهر که از سرکار برمیگشتم سنگ کوب کرده بودم سانت به سانت گارد ویژه سرراهم بود نمیزاشتن کسی از توی خیابون رد بشه توی پیاده رو ترافیک انسانی بود که بیا و ببین تازه اینو نگفتم با باتومشون یه جوری کنار خیابون ایستاده بودن که انگار بخاطر باتوم به ما فخر میفروشن یه جوری با چشماشون میگفتن جرات داری صدات دربیاد تا صدات رو خفه کنم

از کنار دوتا پسره که رد میشدم شنیدم میگفتن بابا اینا که کاری به کار ما ندارن فقط اومدن با باتومهاشون با ما صحبت کنن و جوابمون رو بدن ولی خودمونیم حسابی ترسیده بودم فکرمیکردم هر آن ممکنه مردم از این وضعیت شلوغی و ترافیک عصبی بشن و دعوایی بین گارد ویژه و مردم راه بیفته از اونجائی که حسابی شلوغ هم بود و جای تکون خوردن نبود بالاخره این وسط ممکنه هربلائی سر هرکسی بیاد

ولی عشق کردم حال کردم فهمیدم معنی آزادی چیه یعنی هرچی ما میگیم بگید هرجا ما میگیم برید

اینو نگفتم اگه اعتراض هم بکنی میگن از کشورهای خارجی اومدی اینجا داری اغتشاش به پا میکنی ایول جوونها رو میکشن بعد میگن از سوی خارجیها برای اغتشاش اجیر شده بودن خیلی دمشون گرم لیاقت مردمی که اینقدر ساده باشن که با دو کلمه حرف ملت با عزت و طرفداری از قشر محروم گول بخورن همینه

بیچاره ما که باید به آتیش بقیه بسوزیم

 



 
به احمدی نژاد افتخار کنید(سه شنبه 88 خرداد 26 ساعت 8:25 صبح )

سلام

هرکس میخونه آزاده هرچی دلش میخواد بگه برام مهم نیست فقط میخوام جائی که میتونم حرفم رو بزنم

اونم اینکه افتخار کنید به احمدی نژاد کسی که بخاطر حفظ صندلی قدرت هرکاری میکنه حالا هم دستور تیر دادن

نمیدونم فرق الان با قبل انقلاب چیه اونموقع هم همینطوری بود بالائی ها برای بستن دهن پائینی ها همین کارها رو میکردن

هرکی طرفدار این دروغگوی بی غیرته حداقل بگه این دروغ نیست که تیتر درشت روزنامه دیروز این بوده که این آقا فرمودند در ایران آزادی مطلق وجود داره درصورتیکه وقتی جوونها حرفشون رو میزنن کتک میخورن و ماشاءاله حالا اینقدر مهم شده این آقا که برای حفظ قدرت ایشان دستور تیر هم صادر میکنن راست میگی همونجوری که پشت تلویزیون میشستی و همه رو خر میکردی بیا بشین باهاشون حرف بزن ببین مشکلشون چیه اگه راست میگی مرد باش بگو راست میگم نه همش بگو بقیه دروغ میگن

با سیاه بازی کاری کرد که همه رو کشید پای صندوقهای رای که همه چیز رو به نفع خودش رقم بزنه خدا بزرگه امیدوارم مکرش بهش برگرده و تقاص جوونهامون ازش گرفته بشه

و مکرو و مکراله واله خیرالماکرین



 
زمونه اش بد زمونه ایه(دوشنبه 88 خرداد 25 ساعت 11:13 صبح )

سلام خداجون

سلام به هرکسی این مطلب رو میخونه

ایندفعه دلم گرفته ولی نه از کسی از همه چیز از این زمونه راستی دیدی زمونه بد زمونه ای شده میگن آزادی بیان دارید ولی حالا که جوونها دارن حرف میزنن با چوب میکوبن تو سرشون و میزننشون راستی کی میدونه فرق الان با قبلا چیه ؟ فرقش چیه که اونموقعها اعتراض میکردی میزدن تو سرت و زندانی ات میکردن ولی الان حرفای قشنگ میزنن و کارهای همونها رو انجام میدن

از یه نظر میدونی حقمونه وقتی میخوایم ساده باشیم و همه چیز رو باور کنیم حقمونه هر بلائی سرمون بیاد نمیدونم خدا عقل رو برای چی به انسانها داده وقتی کمتر ازش استفاده میکنن کاش حیوان بودم نه حیوان ناطق اینجوری کمتر اذیت میشدم اینجوری وقتی یه عده ساده لوح برای سرنوشتم تصمیم میگرفتن حرص نمیخوردم اینجوری وقتی میدیدم همسن و سالهای من و میزنن بخاطر اینکه دارن حق رو میگن حرص نمیخوردم ولی خدائیش حتی اگه ناحق هم بگن حقشونه که بکوبن تو سرشون اونم تو جامعه ای که ادعای اسلامی بودن رو میکنه

واقعا برای خودم برای همه متاسفم

وقتی فکرمیکنم میبینم کجائیم و کجا داریم زندگی میکنیم حالم بد میشه

همه میگن جوونها سرمایه این مملکت هستن ولی حالا ببین با جوونها چه میکنه این دولت

به هیچی اش کار ندارم ولی تو این یه مورد باید گفت

نصرمن اله و فتح قریب  

وای براین دولت مردم فریب



<      1   2   3   4   5   >>   >




بازدیدهای امروز: 18  بازدید

بازدیدهای دیروز:9  بازدید

مجموع بازدیدها: 16254  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «