سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمانها و زمین و فرشتگان و شب و روز برای سه کس آمرزش می طلبند :دانشمندان و دانشجویان و سخاوتمندان . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

دوزخ

 
 
سرنوشت خود را رقم زنید(شنبه 88 خرداد 16 ساعت 10:9 صبح )

بنی آدم از ابلهان بدترن اگر که به محمود روی آورند

چه عضوی توانسته در روزگار بریند به کشور چنین آشکار

دم انتخاب از الطاف یار حقوق رفته بالا چند؟ صدهزار

معلم شده تاج سر صد عجب! جواهر شده کارگر صدعجب!

دراین بین به لطف خداوندگار سفرهای دولت شده بی شمار

گمان برده اند مردم ما خرند که با سیب زمینی رای میخرند

 

امیدوارم خام مظلوم نمایی بزرگان نشید

بعضی ها گرگ هستن در لباس گرگ

بعضی ها گرگ هستن در لباس میش

انتخاب با شماست



 
خودسازی(سه شنبه 88 خرداد 12 ساعت 2:35 عصر )

سلام مهربون

فکرکنم خیلی وقته نیومده بودم اینجا باهات گپ بزنم خوب حالا اومدم ماهی رو هروقت از آب بگیری میمیره

میگم ها خداجونم دیدی چند وقته دارم تلاش میکنم خودم رو بازسازی کنم به نظرت طاقت میارم به نظرت ستونهای روحم اونقدر قطرش بزرگ هست که بتونه این خودسازی و تحمل کنه یا نه وسطش جا میزنم خودم که از همین الان از ترس اینکه کم بیارم دلم گرفته ولی دوست دارم چهارستون روحم و دلم  رو یه ذره تقویت کنم البته یه ذره که چه عرض کنم فکرکنم هرچی ستونهام رو بیشتر کنم و استحکام رو ببرم بالا بهتر باشه چون خیلی سستم

مهربون من توهم تو این راه کمکم کن میدونم بدم اما دستم و بگیر نزار برم اون ته ته چاه که دیگه نتونم برگردم بالا هیچوقت دیر نیست وقتی تو طرف معامله باشی همه چی حله اونقدر بزرگی و بخشنده ای که نمیزاری معامله الکی الکی فسخ بشه پس یادت باشه حالا که خودم دارم یه تکونی میخورم و سعی میکنم تو هم از پشت هوام رو داشته باش شونه هام و سفت نگه دار که حست کنم که همیشه باهامی

که بازم میگم وقتی نیستی همه چیز و همه جا دلگیره

دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم که فقط خودت لایق دوست داشتنی و بس

میخوامت هوارتااااااااااااااااا



 
سپاس(چهارشنبه 88 اردیبهشت 30 ساعت 9:6 صبح )

سلام عزیز

خوبی محرم اسرار امروز هم دلم گرفته هم دوست داشتم بیام باهات حرف بزنم و ازت بخاطر همه چیز تشکر کنم ازت تشکر کنم که وقتی خر میشم و میخوام خودم و پیشت خرابتر کنم نمیزاری تشکر کنم که وقتی ناامید میشم و میخوام باعجله دست به کاری بزنم که خودم رو برای بار دوم جهنمی کنم نمیزاری ولی میگم ها راست راستی بقول سید من میشم جزو اسفل السافلین هرچند سید میگه همیشه وقت هست فقط توبه کن البته گاهی هم میگه خدا به همه فرصت توبه کردن رو نمیده بلکه به بعضی ها اجازه میده بار گناهشون رو سنگین کنن بعد هم میبردشون برای بازخواست و عذاب

ولی من همیشه به سید میگم تو بزرگتر از این حرفائی مگه نه شاید هم سید هزار بار حرفام رو مسخره کرده باشه شاید هم تو بگی دارم با حرفام پاچه خواری ات رو میکنم ولی بازم میگم یه جوری فکرمیکنم تو درکم میکنی نمیدونم چرا برعکس سید من فکرمیکنم تو بعضی وقتها بهم محبت میکنی بخاطر اینه که هنوزم منو میخوای هنوزم رهام نکردی که امیدوارم همینطور باشه که به همین امید زنده ام خودت بارها دیدی وقتی بی کس شدم به این رسیدم که همه کسم خودتی پس هرچی رو ازم میگیری بگیر خودت رو نگیر

یادته یه بار به سید گفتم برام دعاکن چی گفت بهم گفت دعامیکنم خدا ازت بگیره اون چیزی رو که اونو ازت میگیره امیدوارم سید هم برام دعاکنه چون همیشه معتقد بودم تو اونو خیلی دوست داری ولی نمیدونم اون یادش میمونه که سفارش منو به تو بکنه نمیدونم

بهرحال بخاطر همه لطفهات ازت ممنونم و بازم ملتمسانه میخوام که به فکرم باشی و تنهام نزاری که بی تو هیچم



 
راحتم کن(شنبه 88 اردیبهشت 26 ساعت 8:39 صبح )

سلام عزیز

تو دلم بد طوفان شده چشمام دوست دارن حسابی ببارن ولی جاش نیست ولی خیلی دوست دارم بدونم چرا خلاصم نمیکنی بابا خدا راحتممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم کن خسته شدم منو بکش

هرچی از این زندگی خواستم که مال من نشد حداقل بزار مرگم مال خودم باشه بکش و راحتم کن هیچی نمیخوام فقط همین

آخه به کدوم عزیزت قسمت بدم که راحتم کنی نمیخوام دیگه زندگی رو نمیخوام از دست خودم از دست همه چیز خسته شدم از دست این دلم که بی حساب کتاب هرکسی رو تو خودش راه میده و بهش عادت میکنه خسته شدم راحتم کن دیگه تحملش رو ندارم باورکن هرچی تحقیر شدم دیگه بسه میدونم هررفتاری باهام بشه حقمه عذاب دنیوی همه گناهامه ولی بسه خودت عذابم کن میدونم تو هم تحمل وجود کثیف منو نداری ولی راحتم کن بعد بزار یه گوشه از جهنمت بمونم که چشمت بهم نیفته ولی راحتم کن



 
عفوم کن و ستارم باش(دوشنبه 88 اردیبهشت 21 ساعت 10:28 صبح )

سلام عزیز

بازم اومدم سراغت میدونم ازم دل خوشی نداری میدونم بار گناهم رو روزبه روز سنگین تر میکنم میدونم دوست داری سر به تنم نباشه ولی گذاشتی بمونم تا بار گناهام رو سنگین تر کنم تا حسابی عذابم کنی

فکرنکن خودم دوست دارم روزبه روز ازت دور تر شم کاش عنان نفسم دست خودم بود نه عنان من بدست نفسم کاش عرضه داشتم لگد بزنم به هرچی گناهه و برگردم سمتت و بگم حالا که خودم هستم و خودم منو ببخش دلم داره میترکه میدونم هر روزی که میگذره و هربار که گناهم رو تکرار میکنم از چشمت بدتر میفتم ولی اگه نگی خیلی بی شرم و حیا هستم میگم که همیشه فکرمیکنم هرکی منو درک نکنه و دلیل کارهام رو ندونه تو میدونی میدونم این حرفا توجیه درستی برای گناهکار شدن من نیست ولی فکرمیکنم منو میبخشی هرچند هنوزم به درستی عقیده و کار اشتباهم مطمئن نیستم شاید یه روزی به این برسم که کارم اساسا اشتباه بوده ولی اونوقت چطور در مقابل تو بایستم و ازت طلب آمرزش کنم وقتی الان اینقدر گستاخ هستم که میگم منو تو گناهم یاری کن و درکم کن نمیدونم چی میگم قاطی کردم فقط میدونم که نباید تنهام بزاری خدایا فقط توئی که همه اسرار من و میدونی پس هیچوقت نزار سر من برای کسی فاش بشه همیشه ستارالعیوبم باش همیشه عفوم کن

آخر یه شب این گریه ها سوی چشام و میبره

عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره

باید تو رو پیدا کنم هرروز تنهاتر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

تنهام نزار



<      1   2   3   4   5   >>   >




بازدیدهای امروز: 14  بازدید

بازدیدهای دیروز:9  بازدید

مجموع بازدیدها: 16250  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «