سلام خداجون
سال نو شد اما من هنوز همونم که بودم
دلم بازم گرفته راست میگی اینکه چیز جدیدی نیست دیگه برای تو هم تکراری شدم بعضی وقتها احساس میکنم اگه دردم و بگم خودم رو کوچیک میکنم نه اینکه با گفتنش کوچیک شم نه بخاطر اینکه طرف مقابلم به درد دل من اسم بهانه ونق و غر میده برای این کوچیک میشم احساس میکنم برای هیشکی مهم نیستم حتی برای تو حس میکنم ازم بریدی ازم دست کشیدی اونقدر که شیطون تلاش میکنه که منو به خودش نزدیک کنه تو نمیزاری من تلاش کنم راه رو برای شیطون هموار میکنی اوستا کریم با منم داشتیم
دلم گرفته نمیدونم چی میگم فقط دوست دارم بگم بلکه سبک شم اول میخواستم زنگ بزنم به یه مشاور و باهاش حرف بزنم بعد که دیدم شماره نگرفت پشیمون شدم خیلی دوست دارم دردم و بگم کسی بهم نگه نق نقو یکی پیدا شه بگه آره درست میگی حق با توئه
چرا وقتی مقصریم گناهمون رو گردن نمیگیریم ؟ چرا با چک و چونه زدن و پیچوندن سر و تهش رو هم میاریم ؟ چرا سختمونه یک کلمه بگیم اشتباه کردیم؟ چرا بهم میخندی ؟ حرفای بچگانه میزنم به سن و سالم نمیاد مگه دل آدم سن و سال حالیش میشه مگه فقط بچه دلش میگیره وقتی بهش نگاه نکنن وقتی بهش توجه نشه . چیه قاطی پاطی میگم آره راست میگی قاطی کردم
من توجه میخوام مهربونی میخوام ولی نه اینکه بخوام اونو گدائی کنم اینجوری بهم نمیچسبه اونجوری نمیشه توجه نمیشه محبت میشه ترحم
تو هم میگی برم مزاحمت نشم مگه نه میدونستم هیشکی حوصله منو نداره درصورتیکه من حوصله همه رو دارم به هرکسی که نیاز داشته اونقدر محبت کردم تا سیراب شه شاید بخاطر همین دیگه از من خوششون نمیاد مگه نه ؟ به تنها کسی که هیچوقت توجه نکردم خودم بودم کاش یکی هم بود به درد دل من میرسید؟ کاش یکی بود میگفت بگو . هرچی دلت میخواد بگو . فقط بگو
هیشکی که منو نمیخواد لااقل تو منو بخواه
شکر
یاحق